دیگه از یهجایی به بعد میفهمی ریدی... اگر تجربه ریدن (ریدنهایی) ازایندست رو داشتهباشی و همینجا تمومشکنی، داستان به یه رینش ساده!! ختمبهخیر میشه... اما امان از بیتجربگی یا عدم استفاده از تجربهها: تا ته فرومیری توش جوری که سخت بشه از توش دربیای دوباره...
من یه اصلاحی دارم بهنام "ضریب رینش" که تعریف ریاضی وارش میشه: تعداد تصمیمهای منجر به ریدن تقسیم بر ۳۶۵... واحدش هم "رینش بر روز" میشه قاعدتن... مشخصه که هرقدر شما "ضریب رینش" کمتری داشتهباشی، در زمینه استفاده از تحربههای گذشته، آدم موفقتری هستی... باید توجه داشت که "ضریب رینش" فقط برای اندازهگیری میزان استفاده از تجربههای گذشتهست و هیچ ربطی به نرمال بودن یا نبودن آدم نداره، چراکه من آدمهای نرمال زیادی رو میشناسم که ضریب رینشای بالای ۱ دارند که خوب علتش میتونه: شجاعت زیاد، قدرت ریسک بالا و یا حتی حماقت باشه که من کاری به اینا ندارم.
طی ۳ سال اخیر زندگیم ضریب رینش بسیار پایینی داشتم اما متاسفانه هنوز باید روی خودم کارکنم... مطمئنن هدف من رسوندن این ضریب به صفر نیست، چون اصولن آدمی با ضریب رینش صفر وجود خارجی نداره... این روزها بیشتر از گذشته باید حواسم به این ضریب باشه، حس میکنم داره عددش می ره بالا دوباره!
خوندم و خوب بود، دنبال می کنم و ادامه بده
پاسخحذف